۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

آتوسا و شیوه ی جدید سكس

من آتوسا 27 سالمه و الان حدود 5 ساله دارم باشوهرم امیر زندگی میکنم ماجرا بر میگرده به زمانیکه نزدیکای 3 سال از ازدواجمون میگذشت،اولا بگم من و اون زندگی بسیار خوبی داشتیم و داریم خداییش شوهر ایده آل من بود ازهر لحاظ ولی متاسفانه مثل همه زن و شوهر هائی که وقتی یه مدت از زندگیشون میگذره یکمبرای هم عادی میشن یواش یواش برای ما هم داشت همین اتفاق می افتاد زمانی بود که اولازدواجمون روزی 3 تا 4 بار در روز با هم سکس داشتیم اما الان چی شده بود هفته ای یکبار که اونم یا من بعضی مواقع پریود بودم یا اون از فرط خستگی خوابش میبرد آخه اونتو یه شرکت حسابداره و معمولا کاراش رو میاره خونه، خلاصه سرتون رو درد نیارم از طرفیمن هم بهیچوجه نمیخواستم براش تکراری بشم یعنی فکر کنم هیچ زنی اینو نمیخواد چون ممکنبود یهو آدمیزاده دیگه هرچند عاشق منه ولی بره با یکی دیگه... اینم بگم هم من هم شوهرماز نظر ظاهر هیچی کم نداشتیم هیچ تو فامیل همه ما رو تو زیبائی مثال میزدند و حتماخانوما اینو خوب میدونن که مشکلات شوهر خوش تیپ و خوش قیافه چیه، هر چند امیر اصلااز اون مرد ها نبود که بخواد بره با کسی لاس بزنه یا... ولی خوب گفتم از این آدمیزادهرچیزی برمیاد دیگه. خلاصه تصمیم گرفتم تو زندگیم یه تغییری ایجاد کنم تا برام اینمشکل پیش نیاد آخه تو چند تا مجله و سایت خونده بودم 98 درصد طلاقهائی که تو ایرانصورت میگیره منشا جنسی داره بله شاید براتون عجیب باشه ولی اونجا نوشته بود منشا اصلیمسئله سکسه ولی چون کسی روش نمیکنه بگه تو چیزهای دیگه رخداد میکنه مثلا یکی عدم تفاهمرا بهانه میکنه یکی کنار نیومدن با شغل طرفش را و... پس در وحله اول تصمیم گرفتم تایواشکی از زیر زبونش بکشم که باید چه کار کنم که اون هم به زندگی علاقمند بشه و...ولی چه فایده که حتی یک کلمه هم نتونستم بفهمم. پس از خودم شروع کردم رفتم یه سری لباسسکسی و بدن نما خریدم فیلم سوپر های قدیم (2 سال پیش) هم اوردم و یه روز وقتی از سرکار اومد یکی از اون لباسای سکسی رو براش پوشیدم و بعد از شام هم براش یه فیام سوپرگذاشتم و جاتون خالی یه سکس درست حسابی بعد از چند وقت به روش همون فیلم سوپر با همداشتیم. اما این موضوع هم فایده نداشت چون بعد از گذشت حودود 3 ماه اینم تکراری شدالبته بگم شکست این روش بخاطر خود روش نبود این کار براش تکراری شد چون من تکراری بودم!دیگه مونده بودم چه کار کنم از طرفی اوضاع به وضع سابقش برگشته بود، از طرفی امیر هرهفته ناراحت تر ازهفته پیش، از طرفی امیر برای خودم هم داشت تکراری میشد بابا مثلاما هم آدمیم دیگه نه!!! تو همین هاگیر واگیر بودم که یهو یه چیزی به فکرم افتاد کهنه سیخ بسوزه نه کباب تصمیم گرفتم از یه شخص سومی استفاده کنم، اما چه کسی؟ ممکن بودامیر بعد از یه مدت اصلا ازاون خوشش میومد و دیگه علاقه ای بمن نداشت. اصلا ممکن بوداون شخص سوم از امیر خوشش میومد و من این وسط هرز میرفتم و اون اتفاقی که من با اینکارا میخواستم جولوش رو بگیرم نا خود آگاه میوفتاد، پس باید یکی رو پیدا میکردم کهمثل کبریت بیخطر باشه، ساناز آره ساناز بهترین انتخاب بود، ساناز دوستم بود اون یهبار با یه پسر بقول خودش خیلی خیلی مایه دار آشنا میشه و برای اینکه طعمه از تور درنره ظرف 3 ماه با هم عقد میکنن ولی چون اصولا شوهرش آدمه هیزی تشریف داشتن به تفاهمنمیرسن و یک روز ساناز خانوم میبینه بله شوهرش در رفته آلمان و دست ساناز که واقعاهم ناز بود رو گذاشته تو پوسته گردو الان هم که با پدر مادرش زندگی میکنه تو کارایشکایت و شکایت کشی از شوهر فراریشه تا بلکه بتونه حداقل مهریه رو از خانوادش بگیره،بگذریم ساناز بهترین انتخاب بود چون اولا از خودش شنیده بودم که با شوهر قبلیش قبلاز ازدواجشون چند بار سکس داشتن از طرفی برای من و امیر هم مشکلی پیش نمیومد چون اوناز امیر 3 سال و از من 4 سال بزرگتر بود از طرفی اونطور که میگفت قرار بود بره پهلویشوهر عمش تو شهرستان کار کنه این بود که من ساناز رو برای این کار انتخاب کردم، امانباید عجولانه اقدام میکردم چون شاید اصلا ساناز حاضر به انجام چنین کاری نمیشد هرچندکه با این کارش به کسی خیانت نمیکرد، در ضمن من یه بوهایی هم برده بودم که مثل اینکهبا کسی پنهانی رابطه هائی داشت، از امیر هم تا حدی خیالم راحت بود چون تو اون فیلمسوپر هایئ که با هم میدیدیم هرجا دو یا سه تا زن با یه مرد سکس داشتن ایشون چشاش گردمیشد و کیرش هم راست تازه برای من هم توضیح میداد شاید هم با این کارش از من همین درخواسترو داشته ولی حیونی از اونجائیکه واقعا مرد درستی بود روش نمیشده بمن بگه، اینم ازامیر، خوب من هم که دیدم به قول معروف من راضی امیر هم راضی ساناز هم راضی پس کون لقناراضی!!! ولی باز هم احتیاط کردم، یه روز گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به ساناز و دعوتشکردم با من و امیر بریم خیابون، چون ساناز از دوستای دوران دانشگاه من بود بنا براینامیر تا اون موقه ندیده بودش جاتون خال با هم رفتیم خیابون و بعدش هم پارک و تو پارکهم من جلوی اونها چند تا جک نیمه سوپر گفتم تا واکنش این دو تا رو ببینم که دیدم، هیچکدوم هیچ واکنشی نشون ندادن و سه تائی با هم خندیدیم این شد که خیال من بیشتر راحتشد، بعد از اون هم باز هم چند بار با هم سینما و... رفتیم من هم چند بار ساناز رو صبحهاکه امیر سر کار بود دعوت کردم خونمون این موضوعها یه دو ماهی طول کشید تا اینا با همکاملا آشنا شدن تا جائیکه بجای فامیل اسم کوچیک همو صدا میکردن و سر بسر همدیگه هممیزاشتن ولی مادبانه تا اینکه یه بار به امیر گفتم که میخام ساناز رو برای شام دعوتکنم خونمون، اون هم مخالفتی نکرد. حالا برنامه دیگه داشت به جای حساسش میرسید، اونشب دقیقا یادمه اتفاقا شب جمعه بود من کلی بخودم رسیدم یه لباس بدن نما هم پوشیده بودمامیر معمولا تا میرسید خونه ساعت هفت بود ساناز رو ساعت چهار دعوت کرده بودم و چونمیدونست کسی خونه نیست اونم لباس باز بوشیده بود تا ساعت 6 شام و... رو آماده کردیمالبته منم به امیر زنگ زدم و ازش خواستم یه نیم ساعتی زودتر بیاد خونه، وقت کارمونتموم شد ساناز رو به دیدن یه فیلم دعوت کردم، اول میخواستم یه فیلم تمام سوپر بزارمولی ریسک نکردم و یه فیلم نیمه سوپر گذاشتم و جفتی دراز کشیدیم جلو تلویزیون، تا فیلمشروع شد و ساناز فهمید موضوع فیل از چه قراره بهم گفت نکنه امیر بیاد من هم نگاهی بهساعت کردم و گفتم نترس هنوز یک ساعت دیگه مونده شروع به دیدن فیلم کرده بودیم و جفتیتو کف بودیم و هیچی نمیگفتیم که امیر یهو در زد و اومد تو، ساناز یو هول کرد و با تتهپته سلام داد ولی من که میدونستم امیر زودتر میاد رفتم و اول با شهوت جلو ساناز بوسیدمشو بعد هم کیفش رو گرفتم و باهاش رفتم تو اتاقش بعد هم برگشتم پیش دوستم، ساناز گفتبابا این شوهرت چرا اینقدر زود اومد من نه لباسم رو عوض کردم نه سرو وعضم رو تازه آبرومونهم رفت فیلم رو دید و... ، با آرامش بهش گفتم نه بابا فیلم رو که تو سری زدی رو پازخیالت راحت باشه اون الان باید کارای ادارش رو انجام بده تا یه 2 ساعتی هم نمیاد پیشمونو فلیم رو پلی کردم و دوباره به دیدن فیلم ادامه دادیم منتها با صدای کم. امیر هم بعداز اینکه لباساش رو دراورد و من براش چای بردم طبق روال گذشته شروع کرد به انجام کارهاشتو اتاقش من هم در را نیمه بستم و اومدم نشستم کنار ساناز برا دیدن ادامه فیلم، لازمبذکر که بگم اتاق کار امیر جوری قرار داره که میتونه تلویزیون رو ببینه ، فیلم که تمومشد به ساناز گفتم بیا بریم تو اتاق خوابمون تا اونجا با هم صحبت کنیم که اگه احیاناامیر هم خواست از اینجا رد بشه خجالت نکشه، پس با هم رفتیم رو تختمون و دراز کشیدیمحالا مونده بودم از کجا شروع کنم باید تا آتیش حشریت هر سه مون خاموش نشده بود یه کاریمیکردم این بود که رو به ساناز کردم و گفتم تو موهای کست رو چجوری اصلاح میکنی و ازاینجور حرفا بعد هم بهش گفتم میخوای موهای کس منو ببینی آخه من بقول امیر پورفسوریزده بودمشون و درراوردم و بهش نشون دادم اولش خجالت میکشید بهشون دست بکشه ولی من بااعتماد بنفس بهش گغتم نترس نمیخوردت بشون دست بزن. و اون دست کشید به موهای کس من دستشرو از بالا آورد یواش یواش پایین تا نزدیک لب کسم که یهو با یه دستم، دستش رو گرفتمو گزاشتم رو چچولم یهو تعجب کرد و یه نگاهی بمن و کسم و دستش انداخت تا سرش رو آوردبالا با اون یکی دستم سینش رو گرفتم و لبام رو گزاشتم رو لباش و شروع به خوردن و مالیدنکردم اولش بی حرکت بود شاید شکه شده بود ولی بعد از 20 تا 30 ثانیه اونم شروع کرد بهخوردن لبای من وقتی این واکنش رو از اون دیدم متوجه شدم که اون هم منو پذیرفته اینبود که دستم رو آروم آروم بردم سمت شلوارکش و از اونجا دستم رو کردم لای کسش و شروعکردم به مالیدن چچولش، حالا لبامون روهم بود و جفتی داشتیم چچوله همو میمالیدیم کهمن لباس و سوتینم رو درآوردم و اون یکی دست ساناز رو گذاشتم رو پستون گرمم و با دستدیگم لباس ساناز رو دادم بالا یعنی میخام دستم رو بزنم به پستونات اون هم خودشت لباساشرو دراورد حال جفتمون لخت بودیم بعد من ساناز رو برگردوندم تا خودم بخوابم روش و حالالبامون رو لب هم بود و کسامون رو داشتیم بهم میمالیدیم نمیدونید چه حالی داشت اولینتجربه لزبینی من بود و واقعا شگفت آور اصلا با سکس با شوهرم قابل مقایسه نبود نه اینکهبگم این از اون بهتر بود یا بدتر نه با هم خیلی تفاوت دارن. حالا وقت اون شده بود تاامیر را بکشم به این جریان این بود که بی مقدمه صداش کردم و با صدای بلند گفتم امیرجان یه لحظه میای طرز کار اینو به ساناز نشون بده، امیر گفت چیرو گفتم تو بیا، یهوساناز از من فاصله گرفت گفت چیکار کردی با دست آروم جلوی دهنش رو گرفتم و گفتم هیچینگو الان میفهمی احساس کردم یکم ناراحت شد ولی مطمئا بودم تا چند دقیقه دیگه هممونخوشحال میشدیم. یهو امیر در زد، گفتم بیا تو در رو که باز کرد یهو جا خورد چشماش داشتاز حدقه بیرون میزد نمیدونست باید چکار کنه منو ساناز رو لخت رو هم میدید، شاید همترسیده بود بهش گفتم بیا تو عزیزم ساناز از خودمونه جفتی بهم خیره شده بودن نمیدونماز شرم بود یا از حشریت یا... دوباره بهش گفتم بیا وقتی اومد جلو سریع شلوارش رو کشیدمپائین و کیر راست شدش رو گذاشتم تو دهنم و شروع کردم به ساک زدن بعد نگاهی به سانازکردم و به شوخی بهش گفتم بیکار نشین بیا جلو، وقتی اومد جلو دست امیر رو گرفتم و گذاشتمرو سینه ساناز و بعد از چند ثانیه دیدم ساناز بلند شده و داره از امیر لب میگیره منهم که داشتم کیر و تخم امیر رو میخوردم، دستم رو از لاپای ساناز رد کردم و چچولش روگرفتم و شروع کردم به بازی کردن باهاش سه تامون تا سر حد دیوانگی حشری شده بودیم، کهیهو امیر خم شد و دست کرد زیر بغل منو منو خوابوند رو تخت منم که متوجه شدم میخوادبکنه تو کسم سری کاندوم تاخیری رو که زیر بالش گذاشته بودم درآوردم که بهش بدم که یهوساناز کاندوم رو از دست من قاپید و با دندونش پارش کرد و بعد آروم آروم کشید رو کیرامیر من که این صحنه رو دیدم متوجه شدم که ساناز با این کارش داره میگه منم میخوامپس من هم نشستم و شونه های ساناز رو گرفتم و خوابوندمش رو تخت بعد هم امیر آمد و آرومآروم کرد تو کس ساناز بعد هم کشیدش لبه تخت طوریکه خودش وایساده بود رو زمین و داشتمیکرد تو کس ساناز بعد با نگاهش بمن گفت بیا، پیش خودم گفتم آخه کجا دیگه جائی نمودهبا این حال رفتم و متوجه شدم که میگه بخوابم رو ساناز و ازش لب بگیرم و پاهام رو بزارمرو شونه های امیر که وایساداه بود اینجوری من داشتم از ساناز لب میگرفتم امیر داشتمیکرد تو کسش در عین حال داشت کس منو هم از پشت میلیسید چون وقتی پاهام رو رو شونشگذاشته بودم کسم اومده بود جلوی دهن امیر وای نمیدونید چه لذتی داشت پیش از این همامیر کسم رو خورده بود ولی این یه چیز دیگه بود داشتم دیونه میشدم ولی چون به کمرمفشار میومد رفتم کنار وقتی من اومدم کنار امیر برای اینکه بی انصافی نکرده باشه جفتمونرو گذاشت کنار هم و جفتی به سمت امیر که هنوز بیرون تخت وایساده بود قمبل کردیم و اوناز پشت اول کرد تو کس من در این حال با دستش داشت میکرد تو کس ساناز و صدای آه و اوههممون رفته بود آسمون بعد از چند تا تلنبه زدن کیرش رو از تو کس من درآورد و کرد توکس ساناز و اینبار با دستش با کس من بازی میکرد این کار رو چند باری انجام داد در اینموقع منو برگردون و از جلو گذاشت تو کسم ساناز هم شروع کرد به خوردن لبام با دستش همداشت با چچولم بازی میکرد این حالت رو واقعا نمیتونم براتون توصیف کنم تا خودتون تجربهنکنین نمیفهمین چی میگم واقعا داشتم از شهوت منفجر میشدم این زمان بود که احساس کردماین حالت هدیه ای از طرف امیر و ساناز بخاطر اینهمه سعی و تلاش من برای رسوندن ایندوتا بهم بود نمی دونم شاید هم اتفاقی بود و من اینجور برداشت کردم، تو همین فکر وخیالات بودم که امیر یهو گفت پاشید پاشد و ما یهو کنار کشیدیم بله آب امیر میخواستبیاد که یهو کاندوم رو دراورد و آبش رو پاشید رو بدن منو ساناز و هر سه خندیدیم. اینجامن فکر کردم دیگه تموم شد اومدم بلند شم که امیر گفت کجا خانوم خوشگله باش هنوز کارداریم، و بعد با دستمال کاغذی کنار تخت اومد و بدن منو ساناز رو تمیز کرد بعد هم کمرساناز رو گرفت و انداخت رو بدن من ، من هم که هنوز ارضاء کامل نشده بودم شروع کردمبه لب گرفتن از ساناز و سینه هاش رو هم با سینه های خودم منطبق کردم حالا جفتی کاملارو هم خوابیده بودیم که یهو احساس کردم یه چیزی داره با چچویم بازی میکنه متوجه شدمامیر از پشت داره با زبونش میکنه تو کس من و از طرفی با انگشتش هم تو کس ساناز میکنهچون صدای آه و اوه اون هم بلند شده بود و این کار را هم هی تعویض کرد اینقدر کسمونرو خورد تا هر دومون ارضا شدیم اینو بعدا از ساناز پرسیدم که کی ارضاء شده و دیدم کهاز نظر سکس شباهتهای زیادی بهم داریم. خلاصه اون شب بیاد موندنی ترین شب زندگیمه حتیاز شب زفاف هم برام شیرینتر بود، الان هم که 2 سال از اون ماجرا میگذره حدودا هر یکیدو ماه یک بار ساناز میاد خونه ما و همین برنامه پیاده میشه اما همیشه با سبک و روشجدید راستی یا یادم نرفته بگم ساناز هم چند ماهه پیش تونست طلاقش رو غیابی از شوهرشبگیره و مهریش را همچنین برای شیرینیش هم ما رو دعوت کرد ویلای عموش تو شمال جاتونخالی اونجا نمیدونید چقدر حال کردیم که اگه وقت داشتم یه بار هم اونو براتون مینویسم.ولی جالب اینه که تو این مدت دیگه امیر اصلا نه ناراحته نه بهونه میگیره تازه بیشترهم میتونه منو و خودش را ارضاء کنه ایشالا شما هم بتونید این لذتی رو که من دارم اززندگی با شوهرم میبرم ببرید.

۲ نظر:

Unknown گفت...

سلام

ایدتون جالب خوشحال میشم به صورت خصوصی با هم ارتباط داشته باشیم

سیامک تهران

09369886283

Unknown گفت...

بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۹

سلام من اسمم مهین 22 سالمه ساکن تهران هستم قیمتم برای سکس حضوری 150 تومان 75 کارت بهکارت مکان دارم از عقب وجلو میدم خوب ساک میزنم تا پول به حسابم واریز نکنی غیر ممکن از خودم ادرس یا نشونی بدم از ادمایی که زیادی سوال میپرسن یا به هرنحوه می خوان وقتمو بگیرن جواب نمیدم تلگرام و واتساپم همیشه انلاینم اینم شمارمه 09359862529 اونایی که واقعا پایه هستن با من سکس کنن زنگ بزنند